شهرالکترونیک شهری است که در آن کارها را می توان بسیار ساده تر و با اطمینان خاطر بیشتر انجام داد و با توجه به اینکه اکثر کارها از طریق کامپیوتر و اینترنت انجام می پذیرد در وقت و هزینه به میزان چشم گیری صرفه جویی می گردد.
شهر الکترونیک محیطی مطلوب برای زندگی ،تفریح و کار است. رشد اقتصادی و بهره وری در اینگونه شهرها بسیار بهتر از شهرهای سنتی فعلی خواهد بود. در این شهرها مشاغل بسیاری به وجود می آید و حل مشکل بیکاری از طریق شهرهای الکترونیک امری واضح است. شهرهای الکترونیکی بستر لازم برای رسیدن به شهرهای مجازی که دنیای سه بعدی را به ارمغان خواهند آورد و با توجه به این تأخیر در ایجاد شهرهای الکترونیکی می تواند عواقب خطرناکی برای نسل امروز ما داشته باشد.
گرگان مركز استان گلستان در فاصله 397 كيلومتري تهران واقع شده و آب و هواي معتدل دارد. شهر گرگانيا جرجان در قرن چهارم هجري مخصوصاً در زمان "شمس المعالي قابوس بن وشمگير" اهميّت و شكوهخاصي داشت، ولي از قرن چهارم به بعد كم كم اهميّت خود را از دست داد و در اثر حمله مغول تخريب گرديد. گرگان (جرجان) در دوره قبل از اسلام نيز يكي از ايالتهاي مهّم ايران محسوب ميشد كه در بيشتر ادوار ازاستقلال نسبي برخوردار بود. ولي در بعضي از دورهها جزء پارت و خراسان بزرگ بوده است. اين شهر تا اواخردوره قاجار به نام استرآباد مشهور بود. استر آباد در زمان صفویه "دارالمومنين" نام داشت. در زمان نادر به علّتهجوم تركمنها، بارويي برگرد آن ساخته شده بود. بعد از دوره قاجار به تدريججلوههاي شهري جديد و مدرندر آن نفوذ كرد و در دهههاي اخير به سرعت رشد و گسترش يافت.برای مشاهده مناطق دیدنی گرگان بر روی ادامه ی مطلب کلیک نمایید. . .
ماه رجب مبارک
برای همه دوستان دنیا دنیا آرزوهای قشنگ و آرامش و آسایش میخواهم از خدا
حرف هایتان شنیدنی تر میشوند این روزها ، حواستان به آسمان باشد :)
التماس دعا دارم منم . دعا بفرمایید بنده را هم ...
در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت ،
در حالیکه گویی ایستاده بودم !
چه غصه هایی که فقط به غم دلم حاصل شد،
در حالیکه قصه کودکانه اى بیش نبود !
دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود و اگر نخواهد نمی شود !
به همین سادگی …
چشمه ها در جاری شدن و علف ها در سبز شدن معنی پیدا میکنند
کوه ها با قله ها و دریا ها با موج ها زندگی پیدا میکنند
و همه ی انسان ها با عشق …
پس بار خدایا بر من رحم کن
بر من که میدانم ناتوانم رحم کن
باشد که لباس فاخری بر تن نداشته باشم
باشد که حتی دست و پایی نداشته باشم
و حتی من نباشد …
اما نباشد لحظه ای که در قلبم”عشق” نباشد !
ناشنوا باش وقتی همه
از محال بـودن آرزوهایت سخن می گویند...
باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم
باز باید مواظب اشک هایم باشم
باز همان تظاهر همیشگی ” خوبم … ”
زندگی کردن که به همین راحتی ها نیست جان من!
باید باشد بهانه هایی که نبودشان نابودت کنند...
مثل :خنده های کسی,نگاه خاصی,صدایی.چشمهایی, تکه کلامهایی....
اصلا ادم باید برای خودش نیمکت دو نفره ای داشته باشد ...تاعصر به عصربه ان سربزند....
شب که شدبایدشب بخیرهایی را بشنود....
باید باشند کوچه ها وخیابان و پیاده رو های که از قدمهایت خسته شده اند.....
فنجان های قهوه ای که فالشان عشق باشد....
میزی در کافی شاپ باید شاهد خاطرات ادم باشد...
باید باشند ریتم ها وموسیقی هایی که دگرگونت کنند...
حتی بوی عطری خاص درزندگیت حس شود...
دست خطی که دلت را بلرزاند....
عکس که اشکت را دراورد......
باید باشد....
باید باشد.....
تعداد صفحات : 2